حسن شمای زاده سال هاست از هر سکویی که به دستش می رسد داستان خانه اش در محله نیاوران خیابان جمشیدیه را روایت می کند و می خواهد خانه اش را به او بازگرداند. همانطور که اشاره کردیم سند این خانه به نام فرزندان شماعی زاده است و یکی از آرزوهای این خواننده پیشکسوت بهره مندی فرزندانش از ارثی است که پدرشان برایشان به جا مانده است. اما به این سادگی نیست.
پس از انقلاب، به دستور قاضی شرع دادگاه انقلاب اسلامی تهران، حسینعلی نیری، منزل شماعی زاده به دلیل عدم اطلاع از مالکیت ملک و نداشتن درآمد مشروع مالک ملک مصادره شد. انجام تجارت تجاری “شغل خوانندگی” و همچنین به دلیل آهنگ “نفرین جنگ”. طبیعتاً صاحب ملک در آن زمان در ایران نبود. شمای زاده مانند بسیاری از خوانندگان، بازیگران و هنرمندان آن زمان ایران را ترک کرد تا به دلیل فعالیت هایش در دوران پهلوی دوم دچار مشکل نشود. در تمام سال هایی که از خروج شمای زاده از ایران می گذرد، همیشه به دنبال خانه ای بوده که خودش ساخته است.
شامی زاده از فضای مجازی گرفته تا مصاحبه با رسانه ها نارضایتی خود را از اتفاقاتی که برای خانه اش می گذرد ابراز کرده است. وی با بیان اینکه از ساکنان خانه اش راضی نیست و آخرین خبری که از خانه اش منتشر شد، تخریب آن و صدور مجوز ساخت ساختمان جدید به جای آن بود. بعد از این آخرین خبر، شمای زاده در صفحه خود در فضای مجازی اعلام کرد: «خانه من را زود برمی گردم و خانه بچه هایم را پس می گیرم. این خانه صاحب دارد و سند رسمی دارد.»
اما نکته جالب این خانه پرماجرا به قبل از انقلاب بازمی گردد که شمای زاده از شهرداری وقت به دلیل قطع درختان جلوی خانه خود شکایت کرد. داستان اصلی چیست؟
گویا در همان سال های درخشش شمی زاده شهرداری آمد و درخت های جلوی خانه اش را قطع کرد. شمای زاده این خبر را در اختیار رسانه ها قرار می دهد و در مصاحبه ای که در 24 مرداد 1356 در مجله الشباب منتشر می شود، می گوید: «…قطع قطع درختان توسط شهرداری و یا پارک ها مشخص نیست چند درخت جلوی خانه من.»
این زمان مصادف است با شروع ساخت خانه شمای زاده در محله نیاوران. او در ادامه این گفتگو می گوید: من به درختان علاقه زیادی دارم و اخیراً در زمینی در منطقه نیاوران شروع به ساخت و ساز کردم و همیشه خوشحال بودم که به زودی به این مکان نقل مکان خواهم کرد و زیبایی و سایه را دوست دارم. متاسفانه چند روز پیش که به ساختمان رفتم متوجه شدم که شهرداری درختان زیبای وسط خیابان را کنده تا خیابان را آسفالت کند.» می توان خیابان را آسفالت کرد و از درختانی که در وسط خیابان هستند استفاده کرد.»
قسمت آخر سخنان شمای زاده از همه جالبتر است: «برای این کار یک میلیون ریال غرامت طلب می کنم و تا به نتیجه نرسیده نمی ایستم». معلوم نیست این شکایت و مطالبه غرامت به کجا ختم شد، اما مشخص است که با وقوع انقلاب بهمن 57، شمای زاده چندان در خانه ای که یک سال قبل از انقلاب شروع به ساختن آن کرده بود زندگی نکرده و آن را ترک کرده است. متاسفانه