پیمان حکومت و پیام ملت

تبلیغات بنری


سید مسعود رضوی:

محبت مادر خدا (پیامبر)
برای مردم مهم است که بدانند تغییر جامعه و دستیابی به دموکراسی یک فرآیند دشوار و حساس است. اگر یک ورزش را مثال بزنید مثل صخره نوردی است. شما باید آماده باشید و از چندین مسیر با ابزار کم اما موثر و پایدار، مسیر درست را انتخاب کنید. سپس با حوصله و عزم راسخ به سمت اهداف عالی گام برداشت. محاسبات زیادی باید انجام می شد و با قدرت و صلابت، سانتی متر به سانتی متر سنگ ها و سنگ ها را شکست و به اوج رسید.

اگر با دید روشن به انتخابات اخیر نگاه کنیم، باید بپذیریم که دیگر نمی توان با تبلیغات، شعار و وعده بدون ضمانت و پشتوانه شفاهی صحبت کرد و از مردم رای میلیونی به دست آورد. سطح هوشیاری تغییر کرده، عمق و کیفیت آن بسیار افزایش یافته است. اکنون در آغاز دوران جدیدی هستیم.

در دور دوم انتخابات، حضور مجدد مردم ایران در جمعه آینده برای انتخاب رئیس جمهور ایران چه فایده و مزیتی دارد؟ معتقدم در دور اول پیام روشنی به مسئولان و مسئولان کشور ارسال شد. آنها باید توجه داشته باشند و طیف سلایق، شخصیت و نیازهای افراد را درک کنند.

مهم ترین نکته این است که همه ما باید در دور اول به نرخ مشارکت ملی اهمیت بدهیم. بگذارید واضح بگویم؛ دیگر نمی توان به اظهارات دو رویه متوسل شد، زیرا اکثر شهروندان به وضوح یا به طعنه مسیر و اولویت های آینده رئیس جمهور آینده و کل دولت را توضیح داده اند. شعارها کار نمی کند و جان مردم و سرنوشت ملت محل آزمون و خطا نیست که بی تجربه ها و بی تجربه ها آن را به کارگاه اندیشه های ناپخته تبدیل کنند و جواب ندهند. دیگر نمی توان با درد شوخی کرد یا حتی نادیده اش گرفت!

انتخابات حامل پیامی قدرتمند است که هیچ عرصه، اقدام یا گردهمایی نمی تواند با آن برابری کند. این پیام مهم ملی چه به گوش مدیران و تصمیم گیران برسد و چه نشنود، دیر یا زود مسیر تحولات و تعاملات آینده را روشن خواهد کرد. شنیدن یا نشنیدن این پیام تنها در هزینه های آن برای نظام و جامعه متفاوت است: هزینه گزاف در «بی توجهی» به ندای مردم و هزینه اندک و سود بالقوه در «شنیدن» صدای ملت.

جامعه ای که اکثریت در آن نقشی نداشته باشد، یا جامعه ای مستاصل و منفی است یا جامعه ای ضعیف و مشکل دار و یا جامعه ای انتقادی و مخالف، این یک واقعیت است و کتمان آن ممکن است روند رشد، بیماری و درمان را به تاخیر بیندازد ، و بین جامعه فاصله ایجاد کند. دولت و ملت به ورطه ای عمیق پر از تضادهای لاینحل تبدیل شده اند. از جمله: شکاف طبقاتی بین افراد بسیار فقیر و میلیاردرهای بی اخلاق، بی تابعیت، استثمارگر و ظالم. شکاف مذهبی بین برادران مسلمان سنی و شیعه، شکاف قومیتی ناشی از ترفندهای فرهنگی و تفاوت های زبانی، شکاف سیاسی بین الیگارش های قدرت و بوروکراسی و تکنوکراسی، شکاف بین دانشجویان الهیات و دانشگاهیان و شکاف بین مرکز و حاشیه شکاف بین نسل ها و جنسیت، شکاف بین دنیای مجازی و واقعی، دوقطبی شدن جامعه در همه زمینه ها، و شکاف بین ما و همسایگان فقیر و ثروتمندمان که به یک درگیری فرسایشی نزدیک می شود. موقعیتی را ایجاد کنید که در آن تعارض ناگزیر در رتبه اول قرار گیرد. فقط تصور کنید رشد اقتصادی و تخیل برخی همسایگان چگونه می تواند موقعیت ژئوپلیتیک ایران را تهدید و نابود کند؟

ما در برهه مهمی از تاریخ هستیم و هر فردی در این کشور باید مسئولانه و با ثبات قدم به جلو بگذارد. افرادی که در دور اول انتخابات شرکت می کنند و اعداد و نمودارهای آرا را در سراسر کشور تجزیه و تحلیل می کنند، باید افکار و احساسات همه را در نظر بگیرند.

هیچ عاقلی و دلسوزی در ایران نباید به این حاشیه سازی در انتخابات که می توان آن را «منفی مستضعفین» نامید، خوشحال کرد، مگر مخالفان، خرابکاران، منافقان، نادانان و مستان از مال و قدرت نامشروع. نباید بگذاریم کار به جایی برسد که به تعبیر الصفی الاصفهانی، شاعر اواخر قرن دوازدهم، ناله کنیم و بگوییم:
درد داروی درد نهانی ماست/متاسفانه درمان پریشانی ماست
در دست مردمی است که فکر می کردند اسکان آنها به دلیل ویرانی ما بوده است!

همان‌طور که در ابتدای سخنرانی گفتم، بخش روشن ماجرا این است که آگاهی و حساسیت خردمندان نسبت به سرنوشت و آینده ایران بسیار ارزشمند است و آرای ریخته‌شده و ناراضی هم قدرت صریح و هم ضمنی دارد. معانی: این صدا گریه در سکوت و سکوت است. به نظر من کی آمد و کی نیامد، اکثریت و اقلیت چیزی می دانند و چیزی می خواهند که سرنوشت ایران را رقم بزند.

قسمت دوم این پیام و درخواست نیز با هدف بیداری است. بیداری مدیر، رئیس جمهور، وکیل، وزیر و همه مسئولانی در ایران که باید به قول خود تکیه می کردند و ایران را از نظر اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی قدرت اول منطقه می کردند. رشد سالانه 8 درصدی در سال 1400 بر اساس سند چشم انداز توسعه. حالا مردم عهدشکنی و عمل نکردن به عهد را به ما یادآوری می کنند. آنها نشان می دهند که این بار هر چه مبنای نظری و سیاسی باشد، فقط زمانی دلسوزی خواهند کرد که در خدمت وطن و ملت باشند و دیر یا زود می فهمند که «میزان صدای ملت است. ” و صاحب حق. این اقدام و کبان نیز همه هموطنان ما هستند.

مردم به مسئولان گفتند که شهروند ایرانی درجه یک است و تنها طبقه بندی صحیح این طبقه بود و بس. اگر درجه دوم و ارزیابی دیگری است برای غافلان و اختلاس گران و ذی نفعان و قدرت طلبانی است که کرسی مسئولیت را نردبانی برای رسیدن به قدرت و جمع آوری گنج کرده اند.

سال هاست که عده ای به دنبال کسب مقام و همچنین ثروت بادآورده هستند و چون با رقابت و سخت کوشی قادر به کسب رتبه و کسب رتبه های بالا نیستند، مدرک می گیرند، می خرند، سازگار می شوند و استاد و دکتر می شوند! در کنار آنها، سلبریتی هایی هم هستند که به دنبال فالوور هستند و صحبت های پرمخاطبشان گاهی حتی مرغ پخته را هم می خنداند.

آنها در همه عرصه‌ها و عرصه‌ها و در میان همه طبقات وجود دارند و در واقع «فرزندان سرفراز» هستند که میدان را از ذهن‌ها و فضیلت‌های واقعی گرفته‌اند و با شلوغی بازی‌ها، رانت‌های مالی، حمایت‌های مجازی و اطلاعات رشد و نمو کرده‌اند. اجاره ها جامعه از این سیاستمداران قلابی، واعظان جعلی و دانشمندان احمق خسته شده است. انرژی جوانان و فرهیختگان به پایان رسیده و صبر و شکیبایی بزرگواران به پایان رسیده است.

به طور خلاصه؛ آرای مردم امروز دیگر صرفاً خرج نمی شود. زنهار که سفره های طلایی و پروژه های بدون پشتوانه اش فقط باعث تمسخر و برانگیختن احساسات مردم می شود و نسل جدید را به اوج ذوق و شوق نمی رساند. همه از آگاهی بهره برده اند و در هر جامه ای از نوع دروغ و راستی آگاه شده اند. رئیس جمهور باید در میان مردم زندگی کرده باشد، صادق و با اراده باشد، ایران را دوست داشته باشد و بشناسد و فردایی بهتر از دیروز و امروز بسازد. نمونه ای از سخنان صریح حکیم آلمانی که می گفت: من گذشته را دوست دارم، اما از آینده صحبت می کنم.

تبلیغات بنری

ettelaat به نقل از بهارین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *