این اقتصاددان نوشت: درک ساده و اساسی از این نتیجه این است که تشکل ها، نه نامزدها، نقش اصلی را در پیروزی این دو نامزد داشتند. به دلیل برگزاری انتخابات زودهنگام و کوتاه مدت، نقش نامزدها در تبلیغات پررنگ نشد. بی اثر بودن مناظره های تلویزیونی مؤثرترین عامل در این مورد بود.
تعداد زیاد برنامه های تلویزیونی اختصاص داده شده به نامزدها و فرمت و مدت زمان نامناسب مناظره های تلویزیونی باعث شد که نامزدها رودرروی مردم قرار نگیرند. یعنی هر دو تلویزیون به دلایل مختلف نتوانستند مشارکت را افزایش دهند و کاندیداها فرصت لازم برای تشکیل ستاد و حرکت به متن مجمع را نداشتند. در نتیجه تشکل های اصولگرا و اصلاح طلب به بازیگران اصلی تبدیل شدند. البته دکتر مازیکیان چون صدای جغرافیایی (و نه قومیتی) در شمال غرب کشور داشت، صدای شخصی خوبی داشت اما بدون کمپین سازماندهی اصولگرایان و حمایت افرادی مانند دکتر ظریف و سازمان اصلاح طلبان. ، او وجود نداشت. کار بسیار دشوار خواهد بود.
این انتخابات سه جانبه بود و به دور دوم کشیده شد. ممکن بود اجماع اصولگرایان در دور اول در شرایط خاصی به انتخابات خاتمه دهد اما این اتفاق نیفتاد. آرای اندک آقای پورمحمدی نشان داد که بر خلاف تصور صدا و سیما که تصور می کردند این نهاد توانایی ایجاد مشارکت را دارد چقدر تاثیر برنامه ها و مناظره های تلویزیونی کم و محدود است. قالیباف با مشارکت بیش از 50 درصدی این فرصت را داشت که به دور دوم راه یابد. چرا که حد رای سازمان یافته اصولگرایان کمتر از 35 درصد بود. اما برخلاف نظرسنجی ها این اتفاق نیفتاد. متأسفانه در این دوره از انتخابات، صندوق های رای سیاسی و در نتیجه باطل شده است. اکثر این نظرسنجی ها حداقل میزان مشارکت را 45 درصد اعلام کردند!
اما این نتایج از منظر سیاسی-اجتماعی به چه معناست؟ اولین نکته این است که رای دهنده بسیار ناامید است. در شرایط سرخوردگی سیاسی، رای دهندگان از نامزدهای خارج از نظام یا به اصطلاح بیگانگان استقبال می کنند (مانند انتخابات اخیر در آرژانتین و انتخابات پارلمانی بریتانیا در سال 2012). اما تقریباً همه کاندیداها در این دوره به نوعی درون نظام بودند. هیچ یک از پیام تغییر آنها برای رای دهندگان ناامید و عصبانی قابل باور نبود.
نکته دوم این است که الگوی انتخابات 1402 مجلس شورا به این صورت تکرار شد. قشر کم درآمد جامعه به دلیل افزایش فشارهای معیشتی در انتخابات سال 1402 شرکت نکردند، در حالی که قشر متوسط جامعه به دلیل افزایش فقر و کاهش کیفیت زندگی در انتخابات 1402 شرکت نکردند.
اصولگرایان به دلیل همین مشکلات اقتصادی حتی نتوانستند آرای اقشار پایین جامعه را جذب کنند. اصلاح طلبان پیام خاصی برای طبقه متوسط ضعیف نداشتند. به جز چند اصلاح طلب، بقیه آنها در بین نسل جوان ناشناخته هستند و اعتبار لازم را ندارند. به همین دلیل راهبرد قطبی سازی اصلاح طلبان به نتیجه نخواهد رسید. بسیج اصلاح طلبان جامعه از جمله جنبش های دانشجویی و زنان و فعالان مدنی نارضایتی و ناامیدی خود را از عملکرد اصلاح طلبان و عدم حمایت آنها در سال های اخیر اعلام کردند. گفته می شود مطالبات زنان در ستاد اصلاح طلبان منعکس نشد.
خلاصه اینکه مطالبات قشر وسیعی از جامعه جایی نداشت و در تبلیغات انتخاباتی نامزدها ظاهر نمی شد و به همین دلیل انگیزه چندانی برای حضور پیدا نکردند. در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 1402 علاوه بر کانون سنتی نارضایتی در استانهای مرزی با اقلیتهای قومی و مذهبی، شاهد ظهور کانون جدیدی از نارضایتی در استانهای مرکزی کشور از جمله اصفهان و البرز بودیم. منطقه. اولین بار نرخ مشارکت در این استانداری ها با نرخ مشارکت در استانداری کردستان یکسان و تقریباً برابر بود.
حالا که پزشکان و جلیلی به مرحله دوم صعود کرده اند، شرایط مسابقه کمی تغییر کرده است. رقابت بین دو نامزد همیشه برای رأی دهندگان جذاب تر است و نامزدها شانس بیشتری برای رساندن پیام خود دارند. در این مقطع حمایت قالیباف از آقای جلیلی می تواند شانس او را افزایش دهد اما طبق قانون انتقال رای این حمایت به طور کامل رای قالیباف را به جلیلی منتقل نمی کند. نزدیک به نیمی از آرای قالیباف نصیب پزشکان و حدود 40 درصد از آرای وی به جلیلی می رسد. اما مهم ترین نکته این است که رقابت به دو سر طیف کشیده شده است. این بدان معناست که اصولگرایان تندرو با تحریم اصلاح طلبان مواجه می شوند. تجربه نشان داده است که کاندیداهای اصولگرا در این مورد معمولا شانس کمی برای پیروزی دارند، زیرا کارنامه انتخاباتی آنها محدود است و شامل آرای بلاتکلیف نمی شود.
از سوی دیگر با مشخص شدن مواضع جلیلی در دور دوم مناظره ها، ترس طبقه متوسط از او بیشتر می شود و تمایل آنها برای مشارکت بیشتر می شود.
سازمان های اصلاح طلب یک هفته فرصت دارند تا در جامعه ظاهر شوند و حامیان سرخورده خود را متقاعد کنند. بنابراین، از نظر معادلات تبلیغات انتخاباتی، مسیر پیروزی پزشکان نسبت به جلیلی آسانتر است (اگر پزشکان و قالیباف به دور دوم میرفتند، این اتفاق نمیافتاد و رقابتها مبهمتر میشد). کمپین پزشکان باید تمام توان خود را برای افزایش مشارکت به کار گیرد تا برخی از کسانی که در دور اول رای نیاوردند به پای صندوق ها برود. اصلاح طلبان باید با بدن ناراضی خود صحبت کنند. تا نشان دهند که متوجه درد و رنجی هستند که در این سال ها کشیده اند. عذرخواهی برای کمبود کار و اذعان به ناراحتی ممکن است برخی از رای دهندگان دور اول را به پای صندوق های رای بکشاند.
تعداد زیادی از اصلاح طلبان کادر پزشکی در سال های اخیر تنها جایگاه و اقتدار خود را از دست داده اند، اما بسیاری از آنها که شبانه روز در خیابان برای اصلاح طلبان رای جمع می کردند، جان، شغل و آینده خود را از دست دادند. . تفاوت این دو از زمین تا آسمان است. سیاست فقط یک معامله نیست. شجاعت مدنی نیز وجود دارد. بخشی از بدنه اصلاح طلبان اصلاح طلبان را برای خود دوستی میان راه می دانند. زمانی که اصلاح طلبان در قدرت نبودند به آنها می گفتند از ما حمایت کنید تا ما به قدرت برسیم و وضعیت شما را بهتر کنیم. زمانی که ایشان در قدرت بودند می گفتند قانون دست ما را در حمایت از شما بسته است. اصلاح طلبان یک هفته فرصت دارند تا این انبوه مردم سرخورده را پای صندوق های رای بیاورند و روش های قدیمی و تکراری دیگر در این مورد جواب نمی دهد.
ettelaat به نقل از بهارین